به پايگاه علمستان خوش آمديد. مدير وبسايت:عليرضا فيروزي.تاريخ افتتاح وبسايت:20/9/1390 درباره علمستان:اين وبسايت هرچند کوچک براي استفاده علمي دانش آموزان و دانش پژوهان کشور عزيزمان تاسيس شده.اميد که مطالب ما مورد استفاده شما قرار گيرد.با تشکر از بازديد شما. لطفا براي هرچه بهتر شدن سايت ديدگاه خود را با ما درميان بگذاريد

لطفا صبر کنید

ابزار و قالب وبلاگبيست تولزکد دعاي فرج آقا امام زمان ( عج )
 
منوي دسته اي

 
پيوندهاي روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون
همه لينک ها

 
امکانات سایت


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 86
بازدید دیروز : 73
بازدید هفته : 160
بازدید ماه : 159
بازدید کل : 156698
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 10
تعداد آنلاین : 1

www.cur.Sub.ir---->

جدیدترین قالبهای بلاگفا


جدیدترین کدهای موزیک برای وبلاگ


Pichak go Up
پايگاه علمستان
عمارها

علمستان

 
.:: آخرين مطالب ::.

 
دسته بندي: <-PostCategory-> | تاريخ: مدیریت | ساعت: 18:54 | نويسنده: علیرضا فیروزی
 

خنده بازار


 


خرما

يك روز يه فردی داشته خرما مي داده يك نفر يك مشت خرما بر ميداره آقاهه  ميگه اقا يك نفر مرده يك اتوبوس كه وارونه نشده.


دوچرخه

معلم ورزش: بخوابيد روي زمين و پا دوچرخه بزنيد. يكي از دانش آموزان پايش را بالا گرفته بود، ولي تكان نمي داد. معلم گفت: چرا ركاب نمي زني؟ شاگرد: آقا اجازه، دوچرخه ما تو سرازيري افتاده!


کفش

به یه نفر می گن: چرا با جوراب خوابیدی؟ می گه: آخه دیشب با کفش خوابیدم، خیلی اذیت شدم!


  مداد

بچه دست و دلباز به دوستش مي‌گه: خودکار داري؟ مي‌گه: نه،جوهرش تموم شده. به اون يکي دوستش مي‌گه: مداد داري؟ مي‌گه: نه مدادم نوکش شکسته. بچه دست و دلباز مي‌گه: چه بدشانسي! حالا بايد از خودکار خودم استفاده کنم!


ساعت

معلم به دانش آموز: ساعت را بخش كن! دانش آموز: اول سا دوم عت. معلم: صدايش را بكش! دانش آموز: تيك تاك! تيك تاك!


دکتر

دكتر: دوتا خبر بد دارم: اوليش اينه كه تو فقط بيست و چهار ساعت زنده مي موني؛ دوميش اينه كه ديروز يادم رفت اينو بهت بگم!!

 

  غذای سگ

همسايه اي گفت: «جلوي اين سگت را بگير! امروز جوجه ما را خورده است.» همسايه ديگر با خوشحالي گفت: «خوب شد گفتي كه ديگر امروز به سگم غذا ندهم.»


قلم

 اولی: جایی را نام ببرید که در آن قلم پیدا می شود؟ دومی: تنها مغازه اي كه درآن هميشه قلم پيدا ميشه قصابي است.


مسئله ریاضی

پسري براي حل مسئله رياضي‌ از پدرش پرسيد: اگر ۵ متر پارچه از يك مغازه و ۹ متر از مغازه ای ديگر برداريم، در نهايت چه خواهيم داشت؟ پدر فورا جواب داد: دو سال حبس!


هواپیما

دو دانش آموز دير به مدرسه رسيدند. ناظم با عصبانيت از اولي پرسيد: تا حالا كجا بودي؟ دانش آموز با ترس جواب داد: نزديكيهاي صبح خواب ديدم که با هواپيما به سفر رفته‌ام، تا بيدار شدم، دير شده بود. ناظم - كه خيلي عصباني شده بود - از دومي‌ پرسيد: تو كجا بودي؟ دانش آموز دومي ‌با خونسردي جواب داد: من به فرودگاه رفته بودم تا دوستم را بدرقه كنم

 

گربه
محسن: مواظب گربه ات باش امروز جوجه مرا خورد . علی : خوب شد گفتی که دیگر امروز به او غذا ندهم .


خورشید
یه نفر مي خواست بره خورشيد. بهش مي گن: اگه بري خورشيد، ذوب مي شي. مي گه: يه جور تنظيم كردم که شب برسم!

انگور 
يه نفر يه خوشه كوچك انگور خريد و به منزل برد و به هر كدام از بچه‌هاش يك حبه داد. يكي از بچه‌ها پرسيد: بابا، چرا فقط يك حبه؟ مرد جواب داد: بچه جان، بقيه‌اش هم همين مزه رو داره!

نگاه
اولي: اگه توجه كني، مي بيني كه نگاهم باهات حرف مي زنه. دومي: اين قدر پلك نزن، صدات قطع و وصل مي شهااااا!

گربه
گربه اي در مسابقه اي همه گربه هاي قوي و پر زور را شكست داد و قهرمان شد وقتي راز موفقيتش را پرسيدند گربه لاغر گفت پدر اعتياد بسوزه من ببرم !!!

ماهیگیر
نگهبان حفاظت از محيط زيست: چند بار بگم كه اينجا ماهيگيري ممنوعه؟ ماهيگير: من كه ماهي نمي‌گيرم. فقط دارم به كرمم شنا ياد مي‌دم

غذای گیاهی
اولي: من تصميم گرفته ام که بعد از اين فقط غذاهاي گياهي بخورم. دومي:لابد با مشورت دكتر تصميم گرفتي؟ اولي:نه، با مشورت قصاب محل؛ چون او ديگر حاضر نيست به من نسيه بفروشه!


فیل و کک
معلم به دانش‌آموز: بين فيل و كك چه تفاوتي وجود داره؟ دانش آموز پس از كمي فكر: يك فيل ممكنه در بدنش كك داشته باشه، ولي يك كك ممكن نيست در بدنش فيل داشته باشه!

بچه شلوغ

 

یک روز یک بچه خيلي شلوغ از مادرش اجازه می گیرد تا برود خانه دوستش و با بچه ها بازي کند. پس از چند ساعت برميگردد. مامانش مي پرسد: بچه آرامي بودي؟ پسرک مي گوید: بله مامان. حتي مامان دوستم از رفتن من خيلي خوشحال شد . مامان پسرک مي پرسد: از کجا فهميدي؟ پسرک مي گوید: آخر وقتي زنگ در خانه شان را زدم، مامان دوستم گفت : به به فقط جنابعالي را کم داشتيم.

 


دزدی
 

بچه: بابا, هواپيماي به اين بزرگي را چطور مي دزدند؟ پدر: اول صبر مي كنند برود بالا, كوچك كه شد بعد مي دزدنش!!!!


لامپ

 از یه نفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه: 3 نفر می گن: چرا 3 نفر؟ می گه: یه نفر می ره بالا، نردبون لامپ رو بگیره؛ دو نفر هم از پایین نردبون رو بچرخونن!  


  تیمور لنگ

معلم: بگو ببينم، تيمور لنگ چه طور به حكومت رسيد؟ دانش آموز: آقا اجازه، لنگ لنگان!


فیل

مي داني وقتي يک فيل مي رود روي درخت چي مي شود؟ يک فيل از روي زمين کم مي شود. ولي وقتي دو تا فيل مي رود روي درخت چي مي شود؟ يک فيل به روي درخت اضافه مي شود. ولي وقتي سه تا فيل مي رود روي درخت چي مي شود؟ درخت مي شکند.


راهنمای سینما

مردي با پسرش به سينما مي رود. راهنما با يك چراغ مي آید جلو. پدر مي گوید: پسر برو كنار، موتور به تو نزند

 


  قاضی و متهم

 قاضي به متهم : خجالت نمي كشي؟ الان پنجمين بار است كه به دادگاه مي آيي . متهم : شما چي كه هر روز به دادگاه مي آييد. 


قلم

 اولی: جایی را نام ببرید که در آن قلم پیدا می شود؟ دومی: تنها مغازه اي كه درآن هميشه قلم پيدا ميشه قصابي است.


فعل زدن

معلم گفت : علي تو فعل زدن را صرف كن. علي گفت : زدم . زدي . دعوايمان شد. 


فعل کشیدن

معلم گفت : حسن تو فعل كشيدن را صرف كن. حسن گفت : كشيدم . كشيدي . پاره شد.

 درو غ لاک پشت
به لاک پشت ميگويند: يك دروغ بگو. مي گوید: دويدمو دويدم !!!


دروغ محض
معلم در کلاس دستور زبان از یکی از شاگردان پرسید: بگو ببینم ((من ملیونر هستم)) چگونه عبارتی است؟ شاگرد جواب داد یک دروغ محض


پرواز
 
كمك خلبان: نگاه كن، آدمها از اين بالا مثل مورچه ديده مي شن! خلبان: عزيزم، چيزي كه تو مي بيني همان مورچه است؛ ما هنوز پرواز نكرديم!  


بالای درخت
به يه نفر مي گن: يه معما بگو. مي گه: اون چيه كه زمستونا خونه رو گرم مي كنه و تابستونا بالاي درخته؟ دوستش هرچي فكر مي كنه جوابشو پيدا نمي كنه، مي گه: نمي دونم، خودت جوابشو بگو. مي گه: بخاري! دوستش مي گه: باباجون، بخاري زمستونا خونه رو گرم مي كنه، ولي تابستونا چه جوري بالاي درخته؟ مي گه: بخاري خودمه، دوست دارم بذارمش بالاي درخت!


قصه تکراری
روزي روباهي مي رود پيش كلاغي و مي گويد: به به. عجب دمي، عجب پايي! كلاغ با خونسردي مي گويد: كجاي كاري بابا! من خودم دوم راهنمايي ام


پیک نیک
يكروز سه تا دوست با هم ميروند پيك نيك. اولي مي گوید: نهار را من مي آورم. دومي مي گوید: نوشابه را هم من مي آورم. سومي كه زرنگ بود مي گوید: خوب همه چيز را كه شما آورديد، من هم داداشم را مي آورم.    


آب
به فردی می گن: اگه آب نبود، چی می شد؟ می گه: اون وقت شنا یاد نمی گرفتیم، بعد غرق می شدیم!


غول سه چشم
بيمار: آقاي دكتر، به دادم برسيد. هر شب در خواب يه غول سه چشم به سراغم مي ياد. دكتر: بايد معالجه شويد؛ هزينه اش صد هزار تومنه. بيمار: مهم نيست، يه طوري با غوله كنار مي یام!


بلیط اتوبوس
تو يه شهري، قيمت بليت از 20 تومن به 10 تومن می رسه، مردم شهر اعتراض مي كن. ازشون مي پرسن: واسه چي اعتراض كردين؟! مي گن: چون قبلا كه پياده مي رفتيم، 20 تومن به نفعمون بود؛ اما حالا 10 تومن به نفعمونه!


نوار خالی
يه نفر نوار خالي گوش مي كنه و مي زنه زير گريه. بهش مي گن: چرا گريه مي كني؟ مي گه: دلم واسه خوانندش مي سوزه كه لال بوده!


چاه آب
يه نفر داشته از كنار چاهی رد مي شده، مي بينه يكي از ته چاه داد مي زنه: كمك كنيد، شما را به خدا كمك كنيد... . طرف روي چاه خم مي شه و جواب مي گه: آخه آدم حسابي، ته چاه جاي گدايي كردنه؟!!


پنی سیلین
يه روز شخص خسيسي روی خودش آب يخ مي ريخته! يکي مي بيندش و ازش مي پرسه: چرا اين كار رو مي کني؟! مي گه: مي خوام سرما بخورم! با تعجب مي پرسه: چرا؟ مي گه: آخه يه «پني سيلين» تو خونه دارم، تاريخ مصرفش داره مي گذره!

  درخت میوه
صاحب باغ: پسر شيطون چرا رفتي بالاي درخت زردآلو؟ الان به بابات ميگویم . پسر : بابام بالاي درخت آلبالو است.


دروغ محض
معلم در کلاس دستور زبان از یکی از شاگردان پرسید: بگو ببینم ((من ملیونر هستم)) چگونه عبارتی است؟ شاگرد جواب داد یک دروغ محض


تور ماهیگیری
 
يه روز يه نفر مي ره ماهي بگيره، تور رو مي اندازه تو دريا؛ اما هر چي مي كشه در نمي یاد. مي ره زير آب، مي بينه ماهيها تور رو بستن، دارن واليبال بازي مي كنن



تصادف دوباره
مردی با ماشين قدیمیش مي زنه به يه تویوتا کمری. با هزار زور و زحمت، از راننده رضايت مي گيره. 4 راه بعدي، دوباره مي زنه به همون تویوتا کمری، سرشو از ماشين بيرون مي یاره مي گه: برو، برو، منم !!


انگشت
يه نفر مي ره دكتر و مي گه: من همه جام درد مي كنه. دكتر: خب، نشون بده ببينم. طرف هم دست مي زنه به سر و صورت و دست و پا و گردن وناله می کنه. دكتر: جان من، شما هيچ جات درد نمي كنه، شما انگشتت شكسته!

پیک نیک
يكروز سه تا دوست با هم ميروند پيك نيك. اولي مي گوید: نهار را من مي آورم. دومي مي گوید: نوشابه را هم من مي آورم. سومي كه زرنگ بود مي گوید: خوب همه چيز را كه شما آورديد، من هم داداشم را مي آورم.    


بدخطی
دانش آموز: آقای معلم، من هرچی سعی کردم، تلاش کردم، دقت کردم، نتونستم چیزی رو که درحاشیه انشاء من نوشته بودی بخونم مهلم: خنگ خدا نوشته بودم که خط تو خوانا نیست، سعی کن که خواناتر بنویسی


تصادف
پسري به پدرش گفت: پدرجان، يادتون هست كه مي گفتين اولين دفعه كه سوار ماشين پدرتون شديد، ماشين رو درب و داغون برگردوندين خونه؟ پدر: بله پسرم. پسر: باز هم يادتون هست كه هميشه مي گين تاريخ تكرار مي شه پدر: بله پسرم. پسر: خب، امروز بار ديگر تاريخ تكرار شد!


کله و پاچه
از يه نفر مي پرسن: مي دوني اگه 40 تا كله و 40 تا پاچه را با هم بريزن تو ديگ، از كجا بايد فهميد که كدوم كله براي كدوم پاچه است؟ مي گه: كاري نداره، كف پاي پاچه ها رو یکی یکی قلقلک می ديم، هر كله اي كه خنديد مال اون پاچه است!

عنکبوت
مشتري با عصبانيت پيشخدمت را صدا زد و گفت: آقا، اين چه وضعيه؟ يه مگس بزرگ منو كلافه كرده. پيشخدمت با خونسردي جواب داد: خب بگيريدش؛ مگه شما از عنكبوت كمتري؟!


برق
روزي ابلهي به خانه همسايه اش مي رود و مي گويد: «ببخشيد برق خانه ما قطع شده، مي شود لطف كنيد و كمي برق در اين كاسه بريزيد .» همسايه جواب مي دهد: «قربانت بروم، حداقل كاسه پلاستيكي مي آوردي تا دچار برق گرفتگي نشوی.»


بند موبایل
به يه نفر مي گن: نظرت درباره بند گردني تلفن همراه چيه؟ مي گه: خيلي خوبه، فقط موقع شارژ دو سه ساعت آدم رو علاف مي كنه!

لوکس دانلود
پايگاه علمستان


 
  

 
.:: صفحات سايت ::.

 
درباره ما


علمی-فرهنگی-درسی و هنری

مدیر: علیرضا فیروزی


اين صفحه را به اشتراک بگذاريد

 
آرشيو
لطفا ماه مورد نظر را انتخاب کنيد :
دی 1390
آذر 1390

 
نويسندگان

 
لينک دوستان

.: دانش آموز و رسانه های نوین
.: عنوان لینک
.: شهر دبیران
.: کیت اگزوز
.: زنون قوی
.: چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان علمستان و آدرس el.mee.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  • اداره آموزش و پرورش ملاير
  • تبليغات ملاير
  • مدرسه تيزهوشان ملاير
  • پانا
  • سايت رشد
  • ملاير پرس
  • سايت آبي آسماني ملاير
  • سايت نمونه سوالات امتحاني
  • متن کتب درسي
  • فيزيک آنلاين
  • دانش پژوهان جوان(المپيادها)
  • بانک مقالات فارسي
  • بنياد ملي نخبگان
  • جشنواره خوارزمي
  • پیوند های خودکار سايت مقام معظم رهبري
    سايت امام خميني
    سايت آيه الله مكارم شيرازي
    سايت آيه الله نوري همداني
    سايت آيه الله بهجت
    سايت آيه الله جعفر سبحاني
    سايت آيه الله وحيد خراساني
    سايت آيه الله جوادي آملي
    سايت آيت الله ري شهري
    سايت آيه الله سيستاني
    سايت آيه الله صافي گلپايگاني
    سایت حوزه علمیه ملایر
    سايت تبيان
    آشنائي با وهابيت
    سايت الموعود
    سايت دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم
    سايت خبرگزاري مهر
    سايت سازمان تبليغات اسلامي
    سايت رسا
    وبلاگ مهديه ملاير
    گناهكاران
    وبلاگ حوزه علميه برادران ملاير
    سايت فاضلين نراقي
    وبلاگ مصطفی پور کریمی شاعر ملایری
    وبلاگ غلامرضا بكتاش شاعر ملايري
    كانون قرآن اداره تبليغات اسلامي شهرستان ملاير
    سايت ايرنا
    سايت ايسنا
    سايت جهان نيوز
    روزنامه جام جم
    روزنامه ايران
    روزنامه رسالت
    روزنامه اطلاعات
    روزنامه همشهري
    روزنامه جوان
    سايت منتظر
    پایگاه اطلاع رسانی مسجد مقدس جمکران
    موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج)
    سایت ملایر نیوز
    سایت ملایر پرس
    دبیرستان صدرا
    سايت ملاير آنلاين
    غده سرطاني
    حجاب برتر
    جامعه ملایر

    علمستان در يک نگاه


    توجه کنید که کل قالب این وبسایت توسط مدیر-علیرضا فیروزی-طراحی شده.: علمستان